خلاقیت

از هر گروهی از افراد بخواهید که خلاقیت را تعریف کنند و احتمالاً به همان تعداد افراد مختلف در گروه پاسخ های مختلف خواهید گرفت. به نظر می رسد همه در مورد خلاقیت ایده کاملا شخصی دارند. در دقیق ترین تعریف، خلاقیت چیزی پیچیده تر از “توانایی خلق کردن” نیست.  دانشمندان و رفتارگرایان کمی فراتر می روند.

“…… خلاقیت یک حوزه چند بعدی است که می تواند در هنر، علوم، عملکرد صحنه، تشکیلات تجاری و نوآوری در تجارت اجرا شود

مشتی مواد اولیه را از یخچال و انبار درآورید. آنها را در یک ظرف خوش ذوق کنار هم قرار دهید و آن را سرو کنید. نتیجه حاصل از خلاقیت در کار است. سرآشپزهای عالی همیشه از آن استفاده می کنند.

به یک تکه پارچه نگاه کنید. آن را ببرید، بدوزید و آن را تزئین کنید. لباس را بپوشید. خلاقیت دوباره اثر می گذارد، همان خلاقیتی که توسط مشهورترین طراحان جهان استفاده شده است.

قبل از باری که باید جابجا شود بایستید. به تجهیزات موجود نگاه کنید. برای تحمل بار تجهیزات را به صورت ترکیبی در کنار هم قرار دهید.

یک کار را مطالعه کنید و ابزارهای لازم برای تکمیل آن را انتخاب کنید. ابزارها را روی پروژه بکار ببرید و از نتیجه لذت ببرید.

خلاقیت مسئله را حل کرده است. این جنبه حل مسئله با خلاقیت، بشریت را از غارها به کاخ ها کشانده است.

بنابراین، چرا ما اینقدر آویزان (وابسته) خلاقیت هستیم؟

در طول سال ها، استفاده متداول از “خلاقیت” بیشتر به هنر اتلاق می شد. خلاق بودن مترادف با هنری بودن است. اگر شخصی نتواند طراحی کند یا نقاشی بکشد، نتواند بنویسد یا قافیه بگوید، ممکن است به عنوان “غیر خلاق” در نظر گرفته شود. اینطور نیست خلاقیت اشکال خیلی بیشتری دارد تا فقط هنر.

فرمولی برای خلاقیت

خلاقیت در خلا صورت نمی گیرد. من معتقدم که یک فرمول یا دستورالعمل مشخص وارد عمل می شود. اگرچه این دستورالعمل از نظر قالب خاص است، اما در اجرای آن آشفته است. با مولفه های اساسی شروع کنید و برای تکمیل مراحل، غرایز و علایق خود را دنبال کنید.

الهام+ تصور +اطلاعات +خلاقیت

مواد اولیه دستور غذا را کنار هم بگذارید و خلاقیت اتفاق میفتد. نسبت ها، مانند هر دستور العمل خوب، ممکن است متفاوت باشند. نتیجه ممکن است اشکال مختلفی داشته باشد. با این حال هر یک نمونه ای از خلاقیت در کار خواهد بود.

به هرکدام از این مواد اولیه نگاهی بیندازید. ببینید که آنها چگونه به تشکیل محصول نهایی کمک می کنند.

 

الهام

آخرین لحظه ی “آها!” ی خود را به یاد داشته باشید، همان لحظه مسیر جدیدی را مشاهده و یا منبع یک مشکل را شناسایی کردید؟ آن لحظه ی الهام بخش از کار است. الهام را قلب خلاقیت بدانید.

الهام از درون می آید. قلب، ذهن و پردازش شما درباره حقایق منجر به الهام گرفتن می شود. این از مکانی در اعماق وجود شما می آید که تمام “چیزهایی” را که در مغز خود قرار داده اید مانند مواد موجود در مخلوط کن مغزی در هم می آمیزند. آنچه بیرون می آید، اسموتی نهایی خلاقانه است!

کودکان در این فرآیند واقعاً موافق هستند. به آنها یک جعبه مقوایی بزرگ خالی بدهید، و آنها از آن الهام می گیرند که کاپیتان دزد دریایی یا فضانورد یا بخشی از یک پادگان محاصره شده شوند یا …، شما ایده را می گیرید. پتو می شود چادر یا بادبان یا شنل قهرمان.

الهام آنها از منابع در دسترس است. آنها به جای اینکه از آنچه که ندارند دلخور شوند، از آنچه دارند الهام می گیرند.

ما، به عنوان بزرگسالان و رهبران، باید تلاش کنیم تا با نگرش کودکانه که باعث شکوفایی الهام می شود، ارتباط برقرار کنیم. بزرگ شدن به این معنی نیست که ما باید شگفتی زندگی را از دست بدهیم.

منابع الهام

برای اینکه الهام اثر بخش باشد، باید تغذیه شود. شما می توانید ذخیره الهام بخش خود را از منابع مختلف تأمین کنید. مانند انشعابات فرعی رودخانه بزرگ، این منابع به جریان الهام شما کمک می کنند تا هرچه بیشتر جریان یابد.

 

چیزها را جمع کنید

مواردی که باعث لبخند شما می شوند، شما را خوشحال می کنند، مغزتان را ورزش می دهند و به فکر کمک به جرقه ی ایده ها می اندازند و شما را مجبور به ادامه دادن می کنند. قالب ممکن است یک مورد فیزیکی، تصویر یک مورد یا یادداشت های مربوط به یک مورد باشد. آنها را به هر شکلی که برای شما مفید باشد جمع کنید.

من اتفاقاً عاشق کتاب، گل، همه چیزهای دریایی، پرنده دریایی و گورخر هستم. بنابراین، من خودم را با چیزهایی احاطه کرده ام که مرا خوشحال می کنند و لبخند را به لبم می آورند. من از چیزهایی که دوست دارم عکس جمع می کنم. من مجسمه ها و حیوانات تاکسیدرمی (خشک) شده را جمع می کنم. من با ابریشم و گلهای زنده تزئین می کنم. این قفسه کتاب، درست پشت میز کار من، هر وقت وارد اتاق می شوم، الهام زیادی برای من به ارمغان می آورد.

بعضی از کتاب های مجموعه من کتاب هایی هستند که من آنها را خوانده ام و خیلی دوست داشتم و دل کندن از آن ها برایم سخت است. بعضی از کتابها درباره چیزهایی است که من دوست دارم. کتاب های مرجع در مجموعه ی من به من کمک می کنند تا در کار خود رشد کنم. و من افتخار می کنم که بگویم برخی از کتاب ها، کتاب هایی هستند که من نوشته ام یا در نوشتن آنها کمک کرده ام.

اگر تا به حال “تئاتر ری بردبری” را تماشا کرده اید یا از مرکز مطالعات ری بردبری در دانشگاه ایندیانا بازدید کرده اید، یکی از قهرمانان من را هنگام کار در قید حیات دیده اید. دفتر ری بردبری یادداشت ها و خاطرات جمع آوری شده در طول دهه های زندگی او را نگهداری می کند.

مدیریت هدف ، چگونه خواسته ها و اهداف مان را مدیریت کنیم ؟

عکس ها، تندیس ها، مکاتبات قاب شده، مینیاتورها، موک شده، ماشین تحریر، جوایز و کتاب ها، کتاب ها، کتاب ها! همانطور که وی در یکی از نسخه های تیتراژ آغازین مجموعه تلویزیونی خود گفت، که وی در چنین محیطی احتمالاً نمی توانسته گرسنه ایده ها باشد.

برخی صنایع این ساختمان رویایی را روشی برای محکم پیش روی خود نگه داشتن اهداف و رویاهایتان می دانند. برخی از آنها فرآیند تقویت مثبت را برچسب گذاری می کنند. برچسبی که به آن مشغول هستید اهمیت کمتری نسبت به دسترسی به خود فرآیند دارد.

خاطرات موفقیت های خود، یادآوری اهداف خود و تشویق نقاط ناهموار را جمع آوری کنید. و نقاط ناهموار وجود خواهند داشت، زمان هایی که مغز شما خیلی خسته است و نمی تواند مرحله بعدی را ببیند. خاطرات موفقیت به شما کمک می کند تا از آن بهانه ها رها شوید و ادامه دهید.

 

فکر دیگری در مورد تشویق:

این می تواند در مورد شما باشد یا ممکن است چیزی باشد که با شما صحبت می کند.

 

 

یادداشتی از خوانندگان کتاب “احسنت! من کتاب را دوست داشتم”، یا از طرف رئیس یا همکار شما در”عملکرد فوق العاده در آن پروژه” تشویق درباره شما است. این عبارت “دمت گرم” را حفظ کنید یادداشت هایی برای روزهایی که احساس می کنید شکست خورده اید. آنها می توانند طعم موفقیت را به شما یادآوری کنند و شما را در مسیر خود قرار دهند.

تشویق بیرونی ممکن است ناشی از داستان های افراد پیروز، نقل قول های الهام بخش یا هر منبع دیگری باشد که می توانید از موفقیت دیگری قدرت بگیرید. به الگوی آنها نگاه کنید و آن را متناسب با نیازهای خود تنظیم کنید.

یکی از کتاب های “امتناع از جدا شدن” من گلچینی خلاصه از خوانندگان سال 1946 می باشد که، من از مادرم به ارث بردم و با آن بزرگ شدم، تحت عنوان “بیشترین استفاده از زندگی”. جلد به جلد، امید و شادی به من می دهد. من همچنین طرفدار سرسخت مجموعه “سوپ مرغ برای روح” هستم. چنین کتابهایی به من یادآوری می کنند که ادامه بدهم.

تعداد کمی از کوهنوردان بدون آمادگی، ابزار و تیم پشتیبانی به قله کوه هدف خود می رسند. مجموعه شما شامل همه آن عناصر برای الهام بخشیدن به شماست. حتی در آن روزهایی که کسی نیست که بتواند شما را تشویق کند، مجموعه شما کمک خواهد کرد.

منظره از بالای کوه خلاقیت شما، زیبا و نفس گیر است. از انجام صعود نترسید. پاداش ارزش تلاش را دارد.

از مکان ها، افراد و اشیا عکاسی کنید

خواه در مورد مکان هایی که بوده اید صحبت کنید، یا افرادی که ملاقات کرده اید و یا چیزهایی که دیده اید، در این مسیر عکس های زیادی بگیرید.

از آن عکس ها استفاده کنید تا به شما یادآوری کند که چه چیزهایی بدست آورده اید، چه می خواهید به دست آورید و چه کارهایی برای دستیابی به آن انجام می دهید.

پرورش دهندگان گل زنبق در سراسر منطقه، اعضای انجمن منطقه هاتیسبورگ، آخر هفته بهار باغ های خود را برای بازدید عموم باز می کنند.

ما در طول یک روز کامل همراهی و گل از یک مکان زیبا به مکان دیگر رانندگی کردیم.

همراه با همراهانش، الهام بخش اولین رمان من، مرگ درمیان گل های زنبق شد.

عکس ها به عنوان منبع الهام بخش من شدند. حتی یکی از آنها به تصویر جلد کتاب تبدیل شد.

ما در مسیر راه آهن “وایت پس” و “یوکان” ، یک راه آهن زیبا در اسکاگوی سوار شده بودیم.

به جای فقط چند تخته سنگ چشمگیر در امتداد تنگه رودخانه وحشی که امیدوارم بتوانم آن را گرفته باشم، تصویری خیره کننده از کوههای سر به فلک کشیده و درختان سر به فلک کشیده داشتم.

این عکس همیشه مرا به سوار شدن قطار و یک سفر لذت بخش در امتداد رودخانه یوکان به مرز ایالات متحده و کانادا تشویق می کند.

من این عکس و خاطره ی سفر دوست داشتنی با خانواده ام را همچون گنج میدانم.

موارد را کپی کنید

این رازی است که من از دانشجویان هنر آموخته ام.

آن ها آثار استادان بزرگ را کپی می کنند، نه به عنوان تلاشی برای جعل کار و گول زدن کسی، بلکه به عنوان تمرینی، برای کمک به آن ها در درک مهارت ها و تکنیک های ایجاد یک شاهکار طراحی شده است. آن ها تعادل تصویر را یاد می گیرند، برای جزئیات چشم می اندازند و بی شمار تکنیک ها را بررسی می کنند.

از هر موزه هنری بازدید کنید و احتمالاً دانشجویان هنر را که روی کتابهای خود خم شده اند مشاهده می کنید و آن ها با انجام این کار می آموزند. “روش کپی برداری از شاهکارها یکی از ارکان آموزش هنر سنتی برای طولانی مدت بوده است.”

سال 2015 در آمستردام

در سال 2015، موزه ریجک در آمستردام هلند برنامه ای را با نام #شروع طراحی، تاسیس کرد. همانطور که ویم پیجبس، مدیر کل موزه توضیح می دهد، “در زندگی پرمشغله همیشه نمی فهمیم که چه چیزی زیباست. ما فراموش می کنیم که چگونه واقعاً از نزدیک نگاه کنیم. طراحی به این امر کمک می کند  زیرا هنگام نقاشی بیشتر می بینید. افرادی که می خواهند نقاشی بکشند همیشه در موزه ریجک مورد استقبال می گیرند. ”

از نوجوانی عاشق شعر شدم.

از آنجایی که توانایی خرید نسخه های کتابهای مورد علاقه خود را نداشتم، شروع به جمع آوری آنها در یک دفترچه مارپیچی و دست نویس کردم.

همچنین بخوانبد مطالعه خلاق

همانطور که طی این سالها از آن اشعار عالی کپی می کردم، درمورد ریتم شعر، طرح های قافیه، موضوعات و فرم های شعری اطلاعات بیشتری کسب کردم.

همه این عناصر خود را در دفترچه نشان دادند.

 

شعرهایی که کپی کردم الهام بخش من شد تا درباره شعر نوشتن بیشتر بدانم.

وقتی امروز شعر می نویسم، همه آن شاعران گذشته را دارم که می توانم از درس هایشان تشکر کنم.

بعضی اوقات، من یک قطعه نثر به خصوص زیبا یا قدرتمند را از کتابی که می خوانم می نویسم.

این روش به من کمک می کند تا به کلمات نزدیک شوم، بنابراین می توانم بهتر متن های خود را با تأثیر ایجاد کنم.

جابجایی روان قلم روی کاغذ تأثیر نویسنده را روی من تقویت می کند و خلاقیت خودم را فعال می کند.

یادگیری الگوهای عبارات عالی مهارت های شخصی من را تقویت می کند و به من الهام می بخشد.

نزدیک نگه داشتن نسخه های آنها، هدف تعالی نویسندگان را برای من یادآوری می کند.

مادربزرگ پدری مرحوم من قلاب بافی می کرد، و او به زیبایی این کار را انجام می داد.

او نمی توانست برای هر چیزی الگوی نوشته شده را دنبال کند، اما می توانست به قطعه تمام شده دیگری نگاه کند و آن را به کمال برساند.

هم چنین بخوانید توسعه رهبری چیست و چگونه اجرایی کنیم.

هنگامی که جای دوخت یک نقش و نگار خاص را در ذهن خود تجسم می کرد، می توانست قلاب های خود را باز کند و الگوهای خاص خود را برای همه چیز ایجاد کند، از گلدوزی های ظریف تا یقه های توری برای لباس ها و افغان های شیک. او کپی کرد تا بیاموزد خلق کند.

هیچ یک از این تکنیک های کپی برداری به معنای چشم پوشی از دزدی ادبی یا جعل نیست، بلکه بیشتر به آموزش دانش آموز در ابزارهای یک رشته کمک می کند.

از کسانی کپی کن که آنچه می خواهید بدست آورید را بدست آورده اند، بنابراین می توانید از مراحل موفقیتی که آنها برای شما بجا گذاشته اند، یاد بگیرید. روح خلاق خود را با درسهای مثبت تغذیه خواهید کرد.

برای کسب اطلاعت بیشتر از این لینک دیدن فرمایید.