فرصت‌های کارآفرینی

شین و ونکاتارامن

این دو اعتقاد دارند:

  • نیازی به استفاده یک فرصت کارآفرینانه توسط یک بنگاه اقتصادی نیست.
  • تعریفی که Singh ارائه داده، به محصولات و خدمات محدود شـده و شیوه های سازماندهی جدید و مواد خام را شامل نمی شود.
  • این تعریف باید هر گونه ناکارآمدی بازار را هم به علت نامتقارن بودن اطلاعات، دربرگیرد.

این موضوعات نشان‌ می دهند رسیدن به یک اتفاق همه‌جانبه درباره چگونگی تعریف فرصت کارآفرینانه، بسیار پیچیده و پر از چالش می باشد.

در پی کارهایی که تئوریسین‌ها تاکنون انجام داده‌اند، باید به این نکته اشاره کرد که فرصت‌ها پدیده‌های «عینی» هستند،

به این علت که همیشه یک فرصت برای انجام یک کار موجود می باشد و از این رو همیشه «ابزاری» برای رسیدن به یک هدف وجود دارد.

به صورت خاص‌تر، ما یک فرصت کارآفرینانه را به این گونه تعریف می‌کنیم:

«یک موقعیت منطقی و سودجویانه که از یک ناکارآمدی در بازار استفاده می‌کند.

فرصت‌های کارآفرینی

این موقعیت، محصول، خدمات، مواد خام یا شیوه سازمان‌دهی شده نوآورانه، توسعه‌یافته یا تقلید شده را به یک بازار اشباع‌نشده ارائه می‌کند.»

در این مقاله، بیان می شود که فرآیند تشخیص فرصت بر مبنای اختلافات موجود در فرصت‌های کارآفرینانه، متفاوت است.

اگر یک فرصت ضمنی باشد، یا در فرآیند کشف فرصت شناخته می‌شود و یا به طور کامل نادیده گرفته می‌شود.

ضمنی بودن نسبی فرصت موجب می‌شود شناخت آن برای کارآفرین سخت باشد.

اما وقتی یک کارآفرین به دانش پیشین مجهز باشد، می‌تواند بر چالش‌های موجود

برای تشخیص یک فرصت ضمنی چیره شود و آن فرصت را به طور مناسب مورد شناسایی قرار دهد.

در مقابل، برای فرصت‌های عینی جست‌وجوی سیستماتیک امکان‌پذیر است.

علت آن هم این می باشد که ماهیت عینی فرصت به کارآفرین اجازه می‌دهد درگیر کاوش و مقایسه

بین فرصت های نسبتا عینی مختلف فرصت‌های کارآفرینی شود.

در این صورت، عینی‌سازی نسبی فرصت، کاربرد پذیر بودن دانش پیشین را کمرنگ می‌کند،

چون ماهیت عینی فرصت، در برابر کارآفرین احتمالی، خودش را نشان می‌دهد.

در نتیجه: مقدار سختی شناخت یک فرصت نسبتا عینی‌تر، کم می شود.

فرصت‌های کارآفرینی