ضمنی و عینی بودن

برای درک اینکه ماهیت فرصت چطور بر فرآیند تشخیص فرصت تاثیرگذار می باشد، باید نقش «ضمنی بودن» را بیان کنیم.

در زمینه مدیریت دانش، ماهیت دانش بر پایه میزان «ضمنی بودن» یا «عینی بودن» متفاوت می باشد.

عینی بودن دانش: یعنی تا چه اندازه آن دانش می‌تواند با کدهای موجود مستندسازی شود و به زبان رسمی و نمادین بیان شود.

ضمنی بودن دانش: زبان توافق‌شده‌ای درباره دانش ضمنی موجود نمی باشد و بیان آن پر از چالش می باشد.

 دانش ضمنی یک دانش فردی است، بنابراین انتقال آن به دیگران مشکل می باشد.

دانش ضمنی عملی است و یک فرآیند را توصیف می‌کند.

اهمیت دانش ضمنی: چون تقلید از آن دشوار است، می‌تواند به عنوان یک دارایی در نظر گرفته شود که به مزیت رقابتی بیانجامد.

البته دانش ضمنی در کنار مزایا، می‌تواند منجر به چالش‌هایی هم بشود.

فرصت‌های ضمنی و عینی

ضمنی و عینی بودن

فرصت عینی:

درحقیقت یک موقعیت سودجویانه است که به خوبی مستندسازی و ساختاربندی شده است

و فرد در پی بهره‌برداری از ناکارآمدی بازار در یک بازار اشباع نشده می باشد.

ماهیت مستند و ساختارمند این نوع فرصت، باعث تمرکز بیشتر بر توسعه

متوسط یا تقلیدی محصولات، خدمات، مواد خام یا سازماندهی روش‌ها می شود.

فرصت ضمنی:

یک موقعیت سودجویانه است که عینیت‌گرایی، ساختاربندی یا انتقال آن مشکل است

و فرد در آن به دنبال بهره‌برداری از ناکارآمدی بازار در یک بازار اشباع نشده است.

تمرکز فرصت‌های ضمنی بر توسعه عمیق یا نوآوری جدید در

محصولات، خدمات، مواد خام یا روش‌های سازماندهی شده می باشد.

ضمنی و عینی بودن

جست‌وجوی سیستماتیک در برابر کشف فرصت‌های کارآفرینانه

به طور کلی، دو فرآیند متفاوت به عنوان مسیرهای شناسایی فرصت کارآفرینانه موجود است:

  1. جست‌وجوی سیستماتیک
  2. کشف فرصت

جست‌وجوی سیستماتیک: کارآفرین در جست‌وجوی ایده‌های قابل بهره‌برداری می باشد.

این مدل می‌گوید کارآفرینان تا حدودی در جست و جوی فرصت‌ها می باشند که مزایای حاشیه‌ای

حاصل از جست‌وجوی آنها از هزینه‌های حاشیه‌ای انجام آن بیشتر شود.

کشف فرصت:

در مقابل جست‌ و جوی سیستماتیک، اقتصاددانان اتریشی بحث فرآیند اکتشافی تشخیص فرصت را مطرح کرده‌اند.

از این منظر، «فرصتی که به دنبال سود محض است، ماهیتا نمی‌تواند هدف جست‌ و جوی سیستماتیک قرار بگیرد،

چون تا زمانی که کشف نشود، ناشناخته می‌ماند.»

ضمنی و عینی بودن