رهبری، سرپرستی (نظارت) است

باشد که به ما یادآوری شود آنچه  که برای رهبری به ما سپرده شده است، به عهده گرفتن مسئولیت است . آن شامل برنامه ریزی، مدیریت و نظم در کار است.

تصمیمات لحظه آخر یا هر فرصتی که دست به دست می شود، سرپرستی (نظارت) را تحت تأثیر قرار نمی دهد. سرپرستی عبارت است از تجسم مسیر رو به جلو؛ معیشتی که در صورت لزوم “بله”، و خیلی بیشتر “نه” می گوید. برای سرپرستی (نظارت)، هیچ تفاوتی بین کار و زندگی وجود ندارد. ما مسئول هر دو هستیم.

سرپرستی (نظارت) با کوچکترین تصمیم گیری ها مجذوب تحت تاثیر قار می گیرد زیرا آنها اغلب بیشترین تأثیر را در سال های آخر دارند.

به عنوان یک ساعت آنالوگ. هر چند وقت یک بار، توجه کنید و زمزمه ی تیک تاک آن را بشنوید. باشد که به ما یادآوری شود که روزهای ما چند ثانیه است، نه دقیقه یا ساعت. برای مدت کوتاهی ما مسئول هر ایده ای هستیم که پاسخ “بله” یا “نه” را به آن می دهیم.

هرگز از ارزشهای خود مصالحه نکنید. کسانی و چیزهایی را که هدایت می کنید روی شما حساب می کنند.

به عنوان مثال:

آدام قرار بود قوانين و انديشه هاي خدا را در قلمرو فیزیکی ايجاد كند. از آدم انتظار می رفت کاری انجام دهد. در زندگی با آن، او می بایست مطابق با قوانین بالاتر و تفکر غیر از خود تغییراتی ایجاد می کرد.

مفهوم سرپرستی اغلب در کتاب مقدس ریشه دارد. هنگامی که مفهوم سرپرستی برای اولین بار در کتاب مقدس ارائه شد، در کتاب پیدایش (جنسیس) 1 و 2، به آدم دستور داده شد که “ایجاد و نگهداری کن” خلقت فیزیکی را که خداوند خلق کرده است.

به همین ترتیب، وقتی مسئولیت رهبری دیگری به ما محول می شود، ما مسئولیت حفظ مجموعه ای از استانداردها را داریم که مطابق با قوانین بالاتر است. باز هم، ما قرار نیست که تفکر، امیال و خواسته های خود را به کسانی که رهبری می کنیم تحمیل کنیم، بلکه باید از معیارهایی استفاده کنیم که برای کل افراد  تألیف شده بواسطه ی خداوند، بهترینند.

رهبری واقعی، با دیکتاتوری اشتباه گرفته نشود، آزادی، انتخاب، پاسخگویی یا مسئولیت فرد را از بین نمی برد. همانطور که رهبر قرار است در خدمت و با در نظر گرفتن ایده ها و نیازهای کسانی باشد که آنها رهبری می کند، کسانی که دنباله رو هستند نیز باید همان کار را انجام دهند.

با این کار، آن ها به همراه رهبر:

  1. خویشتنداری می کنند.
  2. شخصیت می یابند.
  3. نظم را در خود ادغام می کنند.
  4. و عشق و احترام به دیگران را تمرین می کنند.

این امر نوعی خود-رهبری در همه سطوح گروه ایجاد می کند.

این یک فضای خود-رهبری را فراهم می کند که در آن همه توانمند هستند و در جهت منافع کل فعالیت می کنند زیرا به نفع همه است.

به عبارت دیگر، سرپرستی (نظارت) واقعی به معنای در نظر گرفتن حساب کردن روی ایده ها و احساسات دیگران است،.

در حالی که اعتماد دارید، ایده آل ها، عقاید و امیدهای گروه را – به عنوان مرز یا  حریم محافظ نگه می دارید-. از قضا، یک نگرش خدماتی رهبر را از نیازهای دیگران آگاه می کند و در عوض آنها را قادر می سازد تا رهبران بهتری شوند.

یک رهبر باید شنونده خوبی باشد. او باید مایل به مشاوره باشد. او باید نسبت به افرادی که تحت سرپرستی خود هستند یک نگرانی و عشق واقعی نشان دهد. -جیمز ای. فاوست

یکی از مواردی که یک رهبر را تعریف می کند این است که شما اشتیاق خود را می گیرید و آن را به سرپرستی (نظارت) تبدیل می کنید. شما در واقع به موضوعات موردعلاقه خود عمل می کنید.

سرپرستی به معنای امانت دار خوب منابعی است که به دست آورده اید و آنچه زندگی به شما هدیه کرده است.

به عنوان یک ناظر خوب، بدانید که وقتی می خواهید وقت یا پول خود را صرف کنید.

همیشه فرصت هایی از دست می رود. گزینه های خود را در نظر بگیرید و از منابعی که خداوند در اختیار شما قرار داده است برای رسیدن به ماموریت زندگی خود استفاده کنید.

نظارت به معنای سنجیدن، نه تنها نیازها و خواسته های شخصی بلکه خواسته های افراد دیگر و نسل های آینده نیز می باشد.

توجه داشته باشید که هیچ یک از ما فردی خود ساخته نیستیم و بخشی از آنچه در اختیار داریم ثروتی است که از دیگران سرچشمه گرفته و به ما رسیده است.

ما باید از منابع طبیعی، منابع اجتماعی و منابع مالی که توسط نسل های گذشته به ما تحویل داده شده قدردانی کنیم.

الفبای (ABC) رهبری مدیریت

یک ناظر خوب یک مدیر خوب است. مهمترین نکته ای که باید در مورد مدیریت و ایجاد انگیزه در افراد به خاطر بسپارید این است که رفتار توسط عواقب آن کنترل می شود. تنظیم هدف رفتار را شروع می کند. اما آنچه واقعاً بر رفتار تأثیر می گذارد آنچه بعد از آن اتفاق می افتد، است.

“ABC مدیریت”. “A” مخفف “فعال کننده” (Activator) است که شامل هر آن چیزی می باشد که قبل از آنکه افراد شروع به کار کنند، اتفاق می افتد.

یک فعال کننده شفاف، تعیین هدف است، زیرا قبل از اینکه انتظار داشته باشید مردم عملکرد خوبی داشته باشند، باید این کار انجام شود. تمام عملکردهای خوب با اهداف مشخص شروع می شوند. فعال کننده ی دیگر آموزش است. در حالت ایده آل، شما می خواهید قبل از زمان شروع کار به افراد آموزش دهید تا کار خود را انجام دهند.

بنابراین فعال کننده ها، کارهایی هستند که شما می خواهید از قبل، و پیش از شروع به کار افراد، انجام دهید. به همین دلیل جهت گیری مهم است.

و نیز تعیین چشم انداز و مأموریت و ارزش های خود و انتقال آن ها به مردم همه موارد مهمی است.

که باید قبل از شروع به کار در اولویت قرار بگیریند.

“B” مخفف “رفتار” (Behaviour) است،

اما شما همچنین می توانید کلمه “عملکرد” را جایگزین کنید. ابتدا شما به فعالیت می پردازید، سپس افراد شروع به درست رفتار کردن یا عملکرد می کنند.

گام بعدی مشاهده عملکرد آن هاست، که ما را به سمت “C” الگوی خود،”نتیجه “(Consequence) سوق می دهد. نتیجه آن اتفاقی است که پس از شروع عملکرد افراد می افتد.

پاسخ های مثبت باعث افزایش رفتارهای آینده می شود. بدون هیچ پاسخی، عملکرد افراد بعد از مدتی پایین می آید. با پاسخ منفی، مردم فقط کاری را که می کردند متوقف می کنند، و این به نوبه ی خود رفتار را متوقف می کند. تغییر مسیر دوباره آنها را به سمت کار خود سوق می دهد. اما نتیجه مثبت آن چیزی است که باعث می شود آنها واقعاً به سمتی که می خواهید حرکت کنند.

هر ناظر (سرپرست) خوب یک خادم است. رهبری خدمتگزار بر اعتماد، همدلی، همکاری و استفاده اخلاقی از قدرت تأکید دارد. در قلب رهبری خدمتگزار، شخص رهبر یک سازمان، ابتدا یک خدمتگزار است. او تصمیم می گیرد که آگاهانه رهبری کند تا بتواند بهتر به دیگران خدمت کند، نه اینکه قدرت خود را افزایش دهد.

هدف رهبر خدمتگزار، افزایش رشد افراد در سازمان و افزایش کار گروهی و مشارکت شخصی است.

رهبر خدمتگذار شدن باید ابتدا شما را به انتخاب خدمات به جای منافع شخصی خود سوق دهد. رهبری واقعی از کسانی بر می آید که انگیزه اصلی آنها تمایل عمیق برای کمک به دیگران است.

با اصول رهبری خدمتگزار آشنا شوید و سعی کنید همانطور که به عنوان یک رهبر رشد می کنید، آنها را در سبک رهبری خود بگنجانید:

تحول به عنوان وسیله ای برای رشد شخصی و سازمانی؛

رشد شخصی به عنوان راهی برای خدمت بهتر به دیگران؛

امکان ایجاد محیط هایی که خدمات را تقویت و تشویق می کنند؛

خدمات به عنوان یک هدف اساسی؛

اعتماد به روابط به عنوان یک بستر اساسی برای همکاری و خدمات؛

ایجاد تعهد به عنوان راهی برای فعالیت مشترک؛

جامعه سازی به عنوان راهی برای ایجاد محیط هایی که در آن افراد می توانند به یکدیگر اعتماد کنند و با هم کار کنند؛

پرورش روح به عنوان راهی برای تأمین شادی و رضایت در کار معنادار.

واقعیت این است که همه ما به نوعی ناقص هستیم و هنوز در مورد نحوه مدیریت زندگی بیشتر می آموزیم. ذهنیت مهمی که باید داشته باشید این است که ما هنوز چیزهای بیشتری برای یادگیری داریم.

و سپس خود را با فرصت های پیشرفت و رشد احاطه می کنیم.

افرادی که فکر می کنند از قبل همه چیز را می دانند و در برابر فرصت های یادگیری مقاومت می کنند، به زودی توانایی هایشان پنهان می شوند و نمی توانند به قله های بالایی برسند.

رهبری خدمتگزار را تمرین کنید: آلن کیت از Genentech اظهار داشت که:

“رهبری در نهایت، ایجاد راهی برای کمک به مردم در خلق یک اتفاق خارق العاده است.”

به گفته ی کن SKC”  Ogbonnia”، “رهبری موثر توانایی ادغام و به حداکثر رساندن منابع موجود در محیط داخلی و خارجی برای دستیابی به اهداف سازمانی یا اجتماعی است.”

بیشتر فرصتهای رهبری در سرپرستی مدفون هستند. از منظر ضرب المثلی در هر برهه ای از زمان، فرصتی از دست می رود .

پیام این است: فرصت و زمان به طور اجتناب ناپذیری با هم مرتبط هستند. تا آنجا که، اگر فکر نمی کنید زمان بندی همه چیز است – دوباره فکر کنید. به قول معروف “زمان بندی همه چیز است.”

لیست زیر شامل پیشنهاداتی برای نحوه تشخیص و ارزیابی فرصت رهبری است:

همسویی:

فرصت باید با چشم انداز و مأموریت کلی هدف، همسو باشد.

هر فرصت جدیدی که مورد ارزیابی قرار می گیرد، ترجیحاً باید به هسته (موضوع اصلی) افزوده شود، اما در غیر اینصورت، باید بازدهی قابل توجهی از سرمایه گذاری را نشان دهد تا اثر کاهنده ی مد نظر قرار ندادن موضوع اصلی را توجیه کند. هسته باید برای هم سویی استفاده شود، اما نه لزوما برای مستثنی قائل شدن.

مزیت:

هیچ مزیتی برابر هیچ فرصتی نیست. اگر فرصت رهبری برای خدمت یک مزیت رقابتی منحصر به فرد ایجاد نمی کند، حداقل باید خلا شما پر کرده و شما را  به یک زمین بازی برابر نزدیک کند. اما مراقب باشید در دام نوآوری “منم همینطور” نیفتید – کپی برداری نوآوری ندارد. به جای تسطیح این زمینه، به این فکر کنید که زمینه را به نفع خود متمایل کنید و در صورت امکان، کلاً یک رشته جدید ایجاد کنید.

پاسخگویی:

به خاطر داشته باشید ایده های بزرگ همیشه همان فرصت های بزرگ نیستند. ایده ها همیشه یک چشم انداز برابر ندارند و همچنین همیشه حاوی چارچوبی از پاسخگویی هستند که به اطمینان از قطعیت در اجرا کمک می کند. برای اینکه فرصت ها به واقعیت تبدیل شوند باید از دریچه آگاهی و مسئولیت شخصی مشاهده شوند.

هر فرصت رهبری جدیدی که در نظر گرفته می شود باید شامل مفاد پاسخگویی باشد .هر کاری باید طبق یک برنامه و در روشنایی روز تعیین و مدیریت شود. هر فرصتی که استفاده شود.

باید قابل اندازه گیری باشد. موارد تحویل، معیارها، ضرب الاجل ها و معیارهای موفقیت باید در برنامه گنجانده شود.

این فرصت باید در یک برنامه ریزی دقیق و قابل تحویل باشد .

باید آغاز، میانه و پایان داشته باشد. هر فرصتی که تحت اصول صحیح رهبری قرار نگیرد، احتمالاً از بین خواهد رفت.

دستاورد:

فرصت ها عالی هستند، اما دستاوردها بهتر هستند.

اگر هیچ یک از چهار مورد بالا از دست برود، نتیجه غیرقابل تحقق خواهد بود، یا فرصت از بین رفته و از دست می رود.

این بازی هوشمندانه برای آنچه که می توانست باشد یا باید می بود نیست.

بلکه برای آنچه به دست آمده می باشد .

رهبران بزرگ سوال می کنند، واقعیت را ارزیابی می کنند و به سمت راه حل های خاص می روند. اقدام به معنی مسئولیت پذیری نتایج است. باشد که به ما یادآوری شود که تصمیمات رهبری ما عواقبی دارد. کار درست و کار سخت معمولاً یکسان است.

“قدرت به هیچ وجه کنترل نمی شود – قدرت، توانایی است و دادن این قدرت به دیگران. رهبر کسی نیست که دیگران را مجبور کند او را قوی تر کنند. رهبر کسی است که مایل باشد قدرت خود را به دیگران بدهد تا توان ایستادن روی پای خود را داشته باشند. ” –بث ریویس

“یک رهبر مردم را به جایی می برد که می خواهند بروند. یک رهبر بزرگ، مردم را به جایی می برد که لزوماً از قبل نمی خواهند، اما باید بروند.” – روزالین کارتر.

“هر زمان که یک تجارت موفق را می بینید، شخصی زمانی آن تصمیم شجاعانه را گرفته.” – پیتر اف دراکر

“شما اینجا نیستید که فقط زندگی خود را تأمین کنید. شما اینجا هستید تا بتوانید جهان را به زندگی رابا دید بیشتر، با روحیه ظریف تر از امید و موفقیت برسانید. شما برای غنی سازی جهان اینجا هستید و اگر ماموریت را فراموش کنید خود را فقیر کرده اید. “- وودرو ویلسون

از این لینک دیدن فرمایید ما به شما کمک خواهیم کرد.