تغییر ساختاری برای رشد و توسعه اقتصادی

دیدگاه عمومی ساختارگرا ها در مورد تغییر ساختاری (Structural Change) برای رشد و توسعه اقتصادی

تغییر ساختاری در توسعه اقتصادی به این معنی است که نیروی کار، سرمایه و دیگر عوامل اقتصادی از فعالیت‌های با بهره‌وری کمتر به سمت فعالیت‌های با بهره‌وری بالاتر انتقال یابند.

هرچه ابعاد انتقال عوامل اقتصادی به سمت فعالیت‌های با بهره‌وری بالاتر گسترده‌تر باشد، تغییر ساختاری شتاب بیشتری پیدا می‌کند.

محدود یا گسترده بودن ابعاد و میزان تغییرات ساختاری از منظر ساختارگرایان، ناشی از محدودیت‌هایی است که ممکن است برای رشد در بخش‌های موجود به وجود آید.

ازجمله محدودیت تقاضا، افزایش رقابت از سوی کشورهایی که اخیراً صنعتی شده‌اند. افزایش هزینه‌های انرژی یا مواد اولیه، یا توسعه جایگزین‌ها از طریق استفاده از تکنولوژی های جدید.

ارتباط بین تغییرات ساختاری و توسعه تکنولوژی برای هردو گروه کشورهای پیشرفته و درحال‌توسعه مطرح است.

دیدگاه ساختارگرایانه تأکید زیادی بر تمایز بین عملکرد روزمره بنگاه‌های موجود و مقیاس صنایع و شرکت‌های جدید می‌کند. تا بتواند موانع ممکن برای ایجاد تغییر ساختاری را تشخیص دهد.

برخی از شرایط تغییر ساختاری که از دیدگاه ساختارگرایانه مطرح می‌باشد عبارت‌اند از:

1) تجربه و توانمندی‌های فناورانه: اینکه بنگاه‌ها در کشورهای پیرامونی به چه میزان توانسته‌اند بر تکنولوژی‌های وارداتی تسلط یابند. آن‌ها را با شرایط مواد اولیه و بازارها تطبیق دهند و آن‌ها را بهبود وارتقاء دهند.

به چه میزان این بنگاه‌ها توانسته‌اند تحقیق و توسعه لازم برای دستیابی به امکان رقابت در بازارهای جهانی را سازمان‌دهی کرده، تأمین منابع کنند و تجاری نمایند؟

2) زیرساخت‌های خاص: در این بخش زیرساخت‌های مرتبط با سه نوع صنعت (فرایندی، کالاهای سرمایه‌ای و صنایع پیشرفته) و عناصر مرتبط با آن‌ها تحلیل می‌شود.

ازجمله این عناصر سرمایه انسانی (ازجمله قابلیت‌ها)، تحقیق و توسعه یا دانش عمومی می‌باشد که در کنار زیرساخت‌های فیزیکی، زیرساخت‌های بازاریابی صادراتی، شبکه تأمین‌کنندگان مواد اولیه، مؤسسات مالی تخصصی و محیط‌های نظارتی تحلیل می‌شوند.

3) وجود تعداد کافی و تحرک کارآفرینان: در بسیاری از موارد، ممکن است تأمین کارآفرینان به‌عنوان یک عنصر زیرساختی خاص، به‌ ویژه برای حوزه‌هایی از فناوری‌های پیشرفته کلیدی باشد.

4) یک بازار محلی بزرگ و پیشرفته: چندین نویسنده بر مشارکت کاربران پیشرفته محلی در فرایند نوآوری تأکید کرده‌اند (اندرسون، دالوم و ویلومسن، 19 19؛ فون کلیپل، 1976؛ لوندوال، 1985).

در بسیاری موارد، این کاربران هستند که با داشتن مهارت و تخصص‌های لازم در موفقیت نوآوری‌ها نقش کلیدی ایفا می‌کنند.
از دیدگاه ساختارگرا ها، هرچند تحقق تغییر ساختاری دشوار است. اما درصورت تحقق، قطعاً رشد اقتصادی را تسریع می‌کند. یعنی تغییر ساختاری می‌تواند منجر به افزایش تنوع اقتصادی (حتی مرتبط با منابع اولیه) و ورود به حوزه‌های جدید فناوری شود.

 

ساختارگرا بودن در آمریکای لاتین و نقش تکنولوژی در مباحث وابستگی

توسعه ‌نیافتگی یک شرایط موقت نیست که خیلی سریع از آن عبور کرده و به توسعه ‌یافتگی ارتقا پیدا کنیم.

بلکه دقیقاً به دلیل تقسیم‌کار جهانی از یک‌سو تولید محصولات خام و اولیه توسط شرکت‌های عقب‌افتاده است. و از سوی دیگر تولید محصولات صنعتی در کشورهای صنعتی باعث شکل‌گیری مرکز پیرامون شده است.

موضوع اصلي درك اين نكته است كه پيشرفت فني به ‌صورت نابرابر انجام مي‌شود. در كشورهای مركز این‌گونه پیشرفت‌های فناورانه يا روش‌هاي جدید توليد در زمان نسبتاً كوتاهي به‌کل نظام توليد تسري مي‌يابند.

اين به آن دليل است كه در اين كشورها كمبود كار و وجود اتحاديه‌ها، رشد اقتصادي باعث افزايش دستمزدها مي‌شوند. و اين امر به‌ نوبه خود باعث پيدايش نوآوري‌هاي تكنولوژيكي مي‌شود. كه تلاش می‌کنند تا نیروی کار را با سرمایه جايگزين کنند.

بنابراين افزايش دستمزد منجر به ايجاد نوآوري و تعميق سرمايه می‌شود. که ابتدائاً در رشته‌های مشخص متجلی مي‌شود و سپس به بخش‌هاي ديگر فعاليت اقتصادي تسري مي‌يابد.

وقتي ميزان جذب سرمايه افزايش مي‌يابد، بهره‌وری كار و دستمزد نيز افزايش مي‌يابد. به‌علاوه، تحرك منابع توليدي تمايل به يكسان‌سازي درآمد در چند بخش فعاليت‌هاي اقتصادي دارد .

در مقابل، رشد و توسعه اقتصادي در پيرامون از يك توسعه‌نیافتگی نسبتاً ابتدايي شروع مي ‌شود.

بعد از يك دوره “توسعه محدود” تکنولوژی ‌های جدی فقط در رشته‌های که منجر به صادرات کالاهای مرتبط با منابع طبیعی و چند فعالیت محدود اقتصادی دیگر به کار گرفته می شود. که مستقیماً با صادرات مرتبط می‌باشند.

به‌طورهمزمان بخش‌های عقب‌مانده نیز در کنار این رشته‌ها به فعالیت خود ادامه می‌دهند.

در این شرایط، ساختار تولیدی در پیرامون، دو ویژگی اساسی دارد:

ازیک ‌طرف، ماهیت توسعه ‌یافته و تخصصی بخشی از ساختار تولید است. که متکی بر تقاضای مستمر از سوی بخش صادرات کالاهای اولیه می‌باشد.

این در حالی است که تقاضای روزافزون و متنوع داخلی برای محصولات و خدمات غالباً توسط واردات برآورده می‌شود.

از طرف ديگر، اين ساختار ناهمگن يا تا حدودي عقب‌مانده مي‌باشد. چون بخش‌هايي كه در آن‌ها بهره‌وري بالاست (به‌ویژه بخش‌هاي صادرات) و فعاليت‌هايي كه در آن‌ها بهره‌وری به‌ وضوح پايين است. به ‌طور همزمان با يكديگر وجود دارند.

به ‌صورت خلاصه، ساختار تولید در پيرامون تخصصي و متمرکز ولی ناهمگن است.

درحالی‌که ساختار مولد مركز متنوع (متشكل از طيف وسيعي از فعاليت‌هاي اقتصادي) و همگن (مادامی‌که بهره‌وري كار به سطوح نسبتاً مشابهي در تمام فعاليت‌ها مي‌رسد) مي‌باشد.

این ویژگی‌ها نشانگر توسعه اقتصادی ساختارهای دارای تنوع و یکپارچگی ضعیف‌اند. که به‌صورت همزمان در کنار بخش پویا و صادراتی کالاهای اولیه در اقتصادهای پیرامونی وجود دارند.

این شرایط به‌نوبه خود قادر به انتشار سریع پیشرفت‌های فنی در کلیت اقتصاد، به‌کارگیری نیروی کار و افزایش دستمزدها نمی‌باشد.

ساختارگرا ها معتقدند که تغییرات فنی در فرایند توسعه اقتصادی نقش کلیدی دارد.

فورتادو موقعیت وابستگی را ناشی از کنترل مرکز بر پنج حوزه می‌داند: (فناوری، فاینانس، بازارها، منابع طبیعی تجدید ناپذیر و نیروی کار) که مهم‌ترین آن‌ها حوزه فناوری است.

او مبارزه اقتصادهای پیرامونی با موقعیت وابستگی و رهایی از آن را در صورتی ممکن می‌داند که رفع انحصار از کنترل روی فناوری شود.

نمونه‌های مختلفی از بهبود و تطبیق تکنولوژی وجود دارد. نمونه برجسته آن از کارخانه فولاد USIMINAS (اوسی میناس) در برزیل است.

این کارخانه نه ‌تنها تکنولوژی وارداتی را با موفقیت جذب و سازگار کرده است (با تأثیرات چشمگیر بر بهره‌وری) بلکه از دانش به‌دست‌آمده برای حرکت به سمت ایجاد و تجاری‌سازی نهایی تکنولوژی استفاده کرد.

اما ارزیابی ساختارگرایان در مورد ماهیت تغییر تکنولوژی به‌نوعی که این بهینه‌سازی‌ها همیشه محلی است (Local optimization) بوده‌اند و نتوانستیم آن را در سطح عمومی اقتصاد تعمیم یابد (Global optimization).

اینجاست که مفهوم استمرارعدم تناسب یا عدم‌ کفایت تکنولوژی در شرایط توسعه ‌نیافتگی خود را نشان می هد.

شرایطی که موجب قفل‌ شدگی می‌شود و رهایی از آن آسان نیست.

مقالات انتقال تکنولوژی و فناوری

نیما کیمیایی