خصوصیات فردی مدیران

خصوصیات فردی مدیران

بیان مسئله (قسمت سوم)

در این تحقیق از مدل دیوز و مسی در سال 2007 همچون چارچوب نظری استفاده شده است، که به توضیح تاثیرگذاری خصوصیات فردی مدیران بر ارتباطات کاری می پردازد.

اثربخشی ارتباط درک شده در مدل متغیر وابسته می باشد.

  • رابطه موثر:

رابطه ای است که در آخر موجب نزدیک شدن رفتار دو طرف ارتباط بشود.

  • اثربخشی ارتباطات درک شده:

عبارت است از یک احساس رضایت که مدیران فروش در ارتباطات کاری با مدیران بازاریابی به دســــــت می آورند.

  • تعارض:

یک فرآیند است که در آن یک فرد و یا یک گروه به صورت آگاهانه تلاش می کند تا به طور بازدارنده ای موجب شود فرد و یا گروه دیگر به هدفش نرسد.

در مدل، تعارض سازنده و تعارض مخرب با عنوان متغیرهای وابسته آمده اند، تا تاثیر گذاری خصوصیات فردی مدیر فروش با واسطه گری متغیر اعتماد بر این دو تعارض مورد بررسی قرار گیرد.

در دیدگاه تعاملی منظور این نمی باشد که هر نوع اختلافی مطلوب است، بلکه آن دسته از اختلاف ها مطلوب می باشند که عملکرد گروه را بهتر می کنند، و به پشتیبانی اهداف سازمان می پردازد.

  • تعارض مخرب:

عبارت است از تعارض ناسالم و رفتارهای غیر کارکردی، و از عملکرد مطلوب گروه جلوگیری می کند.

این نوع از تعارض نامناسب است و مدیران باید سعی کنند آن را برطرف نمایند.

خصوصیات فردی مدیران

بیان مسئله (قسمت چهارم)

  • اعتماد:

ارتباط دارد به خصوصیات فردی که در مورد انگیزه هایی می شود که شامل رفتار افراد است.

برای به وجود آمد اعتماد در سازمان ها:

اعضای سازمان باید برای داشتن رابطه صادقانه با مدیر و کلیه اعضای سازمان احساس امنیت داشته باشند.

در مدل مفهومی اعتماد بین خصوصیات فردی مدیر فروش و تعارض و اثربخشی ارتباطات بین مدیران فروش و بازاریابی با دو بعد شناختی و احساس به عنوان متغیر میانجی در نظر گرفته شده است.

اعتماد در اثربخش بودن ارتباطات میان واحدهای سازمان دارای اهمیت است؛ زیرا کمک می کند به:

1-ایجاد همکاری های غیررسمی

2-تعاملات هماهنگ

اساس اعتماد بین فردی، شناختی و احساسی بوده و برای درک و فهم اعتماد دو عنصر اصلی مورد نیاز است:

1-شایستگی

2-مسئولیت پذیری

اعتماد بر پایه شناخت: نتیجه می شود از یک پایه منطقی جهت اعتماد به فرد دیگر.

در مقابل؛

اعتماد بر پایه احساس: از طریق قیدهای احساسی میان افراد مشخص می شود.

انسان ها در ارتباطات اعتمادی خود ایجاد احساس می کنند و اعتقادشان بر این است که این احساسات دو جانبه می باشد.

اختلافات روان شناختی در مدل به عنوان یک متغیر مستقل آمده است؛ چون تفاوت های اساسی که در:

چشم اندازها، ارزش ها، باورها، اهداف و رفتار مدیران در واحدهای وظیفه ای

وجود دارد، امکان دارد بر توانایی مدیران برای پیش بردن اثربخشی ارتباط و اعتماد در مدل موثر باشند.

در حقیقت داشتن اختلاف بیشتر میان دو مدیر، اعتماد بین آن ها را کمتر می کند.

در مدل، تجربه بازاریابی مدیر فروش به عنوان متغیر مستقل آمده است.

دو فردی که مشابهت های زیادی دارند و به هم شبیه هستند، تمایل بیشتری به انجام کار با یکدیگر و به شکل اثربخش تر را دارا می باشند.

در مدل، سطح تحصیلات مدیر فروش به عنوان متغیر مستقل آمده است.