استعداد
اطلاعات، مهارت، برتري، استعداد، رشد، پيشرفت، ثروت
هر فردي داراي استعداد است.
استعداد يك توانايي طبيعي است. استعداد شما از طرز فكر، رفتار و احساس شما شناخته ميشود. به همين خاطر ميگويند استعداد يك توانايي طبيعي است. زيرا الان نيز از آن برخورداريد، به يك شيوه خاصي فكر، احساس و رفتار ميكنيد. با آن متولد نشدهايد، اما از آن برخورداريد. احساسات و (عواطف) و رفتار شماست كه به شما قدرت انجام كاري را ميدهد تا به موفقيت برسيد. بعد از انجام بسياري از كارها خواهيد فهميد كه در انجام يك كاري برتر هستيد، آنجاست كه استعداد خويش را پيدا ميكنيد. استعداد شما با توجه به نوع اطلاعاتي كه در طول مسير كسب ميكنيد ميتواند رشد كند و به يك استعداد خوب، بهتر و يا يك استعداد بد تبديل شود. به همين علت استعداد نتيجه اطلاعاتي است كه در ذهنتان پرورش ميدهيد. تفكرات، احساسات، و رفتار محصول جانبي اطلاعاتي هستند كه كسب ميكنيد، از اينرو، اطلاعات استعداد شما را شكوفا ميكنند. شما اطلاعات را مطابق با آنچه كه درباره پيرامون شماست و ميدانيد در يك لحظه و يك نقطه خاص درست هستند پردازش ميكنيد، از اينرو هر كس استعداد خاص خود را دارد.
همچنان مطالعه کنیدآگاهي از مهارت های فردی چیست؟
افراد اطلاعات را از بدو تولد كسب ميكنند، از صدايي كه ميشنوند، از بوهايي كه حس ميكنند، هر چيزي كه شما ميتوانيد آن را احساس كنيد به شما اطلاعات ميدهد. به همين علت همه از استعداد برخوردارند، زيرا همه در ذهن خود داراي اطلاعات هستند.
هيچكس با داشتن اطلاعات متولد نشده است اما همه اطلاعات را از لحظهاي كه به دنيا ميآيند بصورت عمدي، سهوي، آگاهانه و ناآگاهانه، مستقيم و غيرمستقيم دريافت ميكنند. با اين وجود بعضي از افراد استعداد خود را نشناختهاند. سادهترين روش تشخيص استعداد كسب اطلاعات تا حدي است كه استعداد شما بروز پيدا كند. فرقي ندارد كه كجا و چگونه اطلاعات خود را دريافت ميكنيد شما اين قدرت را داريد كه با خود تكرار كنيد كه من هر ساعت يك چيز جديد ياد ميگيرم. هر چه بيشتر بدانيد، سريعتر تشخيص ميدهيد و استعداد شما شكوفا ميشود. هر ساعت يك چيز تازه ياد بگيريد. استعداد را نميتوان ساخت، شما اكنون از آن برخورداريد، فقط ميتوانيد آن را شكوفا و يا اصلاح كنيد.
استعداد در مقابل مهارت
مهارت يك توانايي اكتسابي است. مهارت استعداد نيست اما مهارتي كه در آن برتر باشيد جزء استعداد شماست. استعداد توانايي است كه شما به خاطر طرز فكر، رفتار و احساستان از آن استفاده ميكنيد. و اين استعداد را با دانش ميتوان شناخت و دانش حاصل داشتن اطلاعات است. استعداد با نوآوري، سازگاري، تشويق، ارتباط و كار گروهي بدست ميآيد. سريعترين راه براي كسب اطلاعات، تقسيم آن به بخشهاي كوچكتر است.
چند مثال درباره استعدادها
- – گفتگو در جمع
- – تصميمگيري در حل مسئله
- – پشتكار
- – نويسندگي
- – رياضي
- – كار گروهي
- – مهارتهاي ارتباطي
- – سازگاري
- – فروش
رهبري
هوش هيجاني، مديريت، سودمندي، اطلاعات، رشد، موفقيت، ثروت
رهبري توان رسيدگي به مردم و مديريت رسيدگي به منابع ديگر است.
رهبري يعني به مردم اطمينان دهيد كه آنها را در رسيدن به هدفشان بطور مؤثر و كارآمد ياري ميكنيد. زندگي پُر از مسائلي است كه افراد را از برنامههايشان دور ميكنند و آنها را از رسيدن به اهدافشان نااميد ميكنند. هرگاه مشكلي روي دهد رهبري و مديريت وارد عرصه ميشوند. رهبري به مردم رسيدگي ميكند نه به مشكلات. مديريت به مشكل رسيدگي ميكند نه به مردم. رهبري نقش بسيار عمدهاي در حفظ تمركز، انگيزه و قدرت فرد جهت مفيد واقع شدن ايفا ميكند. هدف رهبري ايجاد حس آرامش در مردم است. رهبر بايد توجه بيشتري به افراد داشته باشد و يك مدير بايد بر حل مسائل فني متمركز باشد.
اختيار
رهبري مشكلات فني را حل نميكند، اين كار مدير است. كار مدير اطمينان دادن به افراد است. آنها به مردم اطمينان ميدهند كه مشكلات را كه باعث ايجاد تنش در زندگيشان ميشوند را حل كنند. كار رهبر اطمينان دادن به افراد است. به آنها اطمينان ميدهند كه مدير مشكلات را حل و آسان ميسازد. و اين امر يعني اينكه رهبر بايد اطمينان دهد كه مشكل حل خواهد شد. بايد با مردم همدل باشد، رهبر بايد اعتمادسازي كند و اگر مشكل حل نشد بايد از مناقشاتي كه پيش ميآيند جلوگيري كند. يك مدير بايد با داشتن برنامه براي حل مشكلات فني و تنظيم كارها به عرصه بيايد. اين بدان معناست كه بدانيد چه وقت به عنوان يك مدير و كي به عنوان يك رهبر عمل كنيد. اگر اين دو را با هم اشتباه بگيريد محكوم هستيد. رهبري و مديريت مهارتهايي هستند كه ميتوان آنها را آموخت. فقط كتاب بخوانيد.
مديريت و رهبري
وقتي كارها مطابق با برنامه پيش نروند شما به فردي نياز داريد كه وارد عمل شود و به شما اطمينان دهد كه مشكل حل خواهد شد (مدير) و اين مشكل مورد بررسي قرار ميگيرد پس هيچگونه نگراني نداشته باشيد (رهبر). رهبر بايد مردم را اميدوار كند. اين كار توسط رهبر و با ايجاد ديدگاه و طرح برنامه كه فرد بايد روي آن متمركز باشد، صورت ميگيرد. ايجاد هدف براي متمركز شدن افراد به آنها كمك ميكند تا هميشه در حال يادگيري باشند و بدانند كه يك هدف دارند كه بايد به آن برسند. رهبري و مديريت به هم وابسته هستند. مديران بايد قادر به رهبري كردن و مديران بايد توان مديريت كردن داشته باشند. رهبران بايد رهبري كنند يعني با مردم در ارتباط باشند و مشكل آنها را حل كنند. مديران بايد مشكل را مديريت كنند، سپس با ارتباط با مردم آنها را رهبري كنند. هرگز مردم را مديريت نكنيد. مشكل را مديريت و مردم را رهبري كنيد. حل مشكل يعني مديريت. ايجاد حس آرامش در مردم يعني رهبري. شما به هر دوي اين مهارت نياز داريد و بايد بدانيد كه چه وقت يك مدير باشيد و چه وقت به عنوان يك رهبر عمل كنيد.
آموزش، تعليم، تربيت و اختيار
وقتي چيزي درست پيش نميرود هيچ كس براي حل مشكل در دسترس نيست. از اينرو رهبران و مديران بايد قادر باشند تا به همه آموزش دهند آنها را راهنمايي كنند و به آنها انگيزه دهند تا آماده باشند و وارد عمل شوند. و هنگامي كه كارها درست پيش نميروند قادر به كنترل امور باشند.
ارزش اصلي رهبري
يك فهرست طولاني از ارزشهاي خوب از جمله صداقت، اعتماد، احترام، همدلي و غيره وجود دارد. شما بايد فهرستي از ارزشهاي اصلي كه ميخواهيد آموزش ببينيد تهيه و در يادگيري و مهارت آنها اولويتبندي كنيد. ارزشهاي اصلي قوي همان ارزشهايي هستند يك رهبر خور را ميسازند.
شما بايد قادر به انجام هر كاري با منابع كمتر از جمله زمان، انرژي و پول باشيد. يك راه براي انجام اين كار گفتگو است، گفتگو شيوه مناسبي براي انجام بهتر كار روي منابعتان ميباشد. چون رهبري با مردم در ارتباط است، بايد بدانيد كه چگونه با مردم گفتگو كند. اين كار ميتواند شامل خريد منابع شما بطور كامل و گفتگو براي گرفتن تخفيف مناسبي باشد. پس مهم است كه صادق و راستگو باشيد. از قدرت خود براي مذاكره كردن سوءاستفاده نكنيد و آنرا كمتر از آنچه كه در واقعيت است به مردم نشان دهيد. همه چيز در زندگي با انرژي در ارتباط است، اگر شما فرد راستگويي نباشيد انرژي منفي منتشر خواهيد كرد كه به خود شما باز خواهد گشت. اين موضوعي است كه به بعداً موكول ميشود. در آينده فصلي را درباره گفتگو و مذاكره خواهم نوشت.
ايجاد روابط
رهبران بايد قادر به حفظ ارتباط با همه كساني باشند كه با هم در ارتباط هستند. ارتباط نقطه مركزي هر موضوعي است. رهبران بايد از همه امكانات موجود براي ايجاد ارتباط مؤثر و كارآمد با همگان استفاده كنند كه فنآوري اطلاعات اين امكان را فراهم ميكند.
ارزشهاي اصلي
- – صداقت
- – ارتباط
- – قدرداني
- – نفوذ
- – توانايي اختيار دادن – خودآگاهي
- – زيركي
- – همدلي
از این لینک بازدید کنید ما به شما در توسعه کسب و کارتان کمک خواهیم کرد.
نیماکیمیایی_مهلا تهامی